مکتب کلاسیک و کلاسیسم چیست و بیشتر/....

درود،  عرض ادب و احترام  خدمت شما فارسی نویسان عزیز. در روند آموزش مکاتب هنری جهان،  به  مکتب کلاسیسم خواهیم پرداخت.     شهروز براری صیقلانی #شین-براری  آموزشگاه نویسندگی  شین    مهر /1399 /15 

اعضای جلسه حضوری کل مکاتب را از کتاب دکتر سیروس شمیسا مرور کردیم. تصمیم گرفته شد تا در سایت به بررسی مکاتب بپردازیم. آنچه در بخش‌های مختلف با شما به اشتراک می‌گذارم با استفاده از کتاب مکتب‌های ادبی رضا سید حسینی و مکتب‌های ادبی دکتر سیروس شمیسا است و آنچه با فهم خود آموخته‌ام. امیدوارم کاستی‌ها را با بزرگواری ببخشید و ما را در بهتر شدن یاری کنید.
انسان همواره به آفرینش هنر پرداخته است. و این آفرینش را می‌توان گفت نتیجه کشش درونی است برای نمایش زیبایی و شناخت خود از محیط و انتقال آن به دیگران. هنر سرشار از معنی است. در هر حیطه که باشد هنرهای زیبا، ادبی، بصری، کاربردی و… تلاش می‌کند مفهومی را برساند هرچند کوچک و کم. ظهور مکاتب به رساندن مفاهیم و معانی و تعالی بخشیدن به هنر کمک بسیاری کرد.
سلیقه هنری که در یک عصر تسلط دارد و ممکن است تا دو سه نسل بعد را هم در بربگیرد جریان شکل‌گیری مکاتب هستند. افکار و نوع کاری یک هنرمند که دنباله‌روهایش آن را گسترش می‌دهند، و گاهی ممکن است به صورت یک بیانیه منتشر شود. مکتب نام دارد. دکتر شمیسا در کتاب خود عنوان می‌کند :«گروهی از نویسندگان که یک واحد تاثیرگذار را تشکیل می‌دهند و با اصولی توافق دارند یک مکتب هنری را به‌وجود می‌آورند.»
از آنجا که سبک و مکتب را گاه به جای هم به‌کار می‌برند، به تعریف سبک نیز می‌پردازیم. تفاوت بین این دو دشوار است. دکتر شمیسا عنوان می‌کند که سبک بیشتر با رویه بیرونی اثر یعنی زبان سروکار دارد اما مکتب بیشتر با درونه اثر یعنی با بینش آن سروکار دارد و به مقولات فلسفی نزدیک‌تر است. درواقع در سبک چگونه گفتن مطرح است تا چه گفتن. پس می‌توانیم بگوییم دو نویسنده در یک مکتب در نحوه زبان و گفتن و چیدن کلمات باهم فرق دارند و بنابراین هرکدام سبک خود را شکل می‌دهند. در مکتب معنا کنار زبان قرار گرفته است.  می‌توان سبک را فردی تلقی کرد، و مکتب را عمومی. که چندان تعریف درست و کاملی نیست. در نتیجه این دو گاه به‌جای هم مورد استفاده قرار می‌گیرند.
ما با درهم‌آمیختگی مکاتب روبه‌رو هستیم. یعنی یک نویسنده به دو مکتب وابسته است و یا دو مکتب در یک دوره باهم هستند. و هیچ‌کدام از مکتب‌ها بر دیگری برتری ندارند. درواقع مکتب‌ها با جریانات فکری عصر خود هماهنگ هستند و می‌توان گفت برای دوره خود لازم هستند.
شروع مکاتب با مکتب کلاسیک است. اما پیش از آن در بخش بعد نگاهی خواهیم کرد به تاریخ فرهنگی قبل از دوره کلاسیسم.